www.2ror.loxblog.ir
می خواستم برایت هدیه ای بفرستم ، نسیم گفت مرا بفرست تا موهایش را نوازش کنم ، باران گفت مرا بفرست تا صورتش را بشویم و اشکهایش را پاک کنم ناگهان قلبم گفت مرا بفرست نا دوستش داشته باشم و تو همه وجودم شدی .
اگه چشمم تو رو خواست قول میدم چشممو ببندم ، اگه زبونم تو رو خواست قول میدم گازش بگیرم ، اما اگه دلم تو رو خواست چه کار کنم ؟
فاصله عشق های معمولی را از بین میبرد و عشق های بزرگ را شدت می بخشد ، مانند باد که شمع را خاموش می کند و آتش را شعله ور می سازد ، پس بیا فاصله ها را کم کنیم از غم عشقمون کم کنیم .
آدمک آخر دنیاست بخند ، آدمک مرگ همین جاست بخند ، آن دست خطی که تو را عاشق کرد ، شوخی کاغذی ماست بخند ، آدمک خر نشوی گریه کنی ، کل دنیا سراب است بخند ، آن خدایی که بزرگش خواندی او هم مثل تو تنهاست بخند .
همیشه تلخترین لحظه را کسی واست میسازه که قشنگترین لحظه را با او داشتی .
با من سفر کن تا تو را مثل خودم عاشق کنم ، با هر سفر با هر طپش با هر قدم عاشق کنم .
تکیه بر دیوار کردم خاک بر پشتم نشست ، دوستی با هر که کردم عاقبت قلبم شکست .
همیشه غمگین ترین و رنجور ترین لحظات انسان توسط کسی ساخته میشود که شیرینترین و شادترین لحظات را برای او ساخته است .
آشفتگی من از این نیست که تو به من دروغ گفته ای ، از این آشفته ام که دیگر نمیتوانم تو را باور کنم . (فریدریش نیچه)
وقتی خاطره های آدم زیاد میشه ، دیوار اتاقش پر از عکس میشه ، اما همیشه دلت واسه اونی تنگ میشه که نمیتونی عکسشو به دیوار بزنی .
نظرات شما عزیزان: